سخنرانی شب نیمه شعبان سال ۱۴۳۵

از wikithaqalayn
پرش به: ناوبری، جستجو

در فضائل شب نیمه‌ی شعبان

شب نیمه شعبان، شب میلاد مبارک حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان حضرت حجة بن الحسن العسکري (روحي و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) است.

شبی است که از نظر نظام تکوین و تقدیر الهی، شب بسیار پر اهمیت و پر ارزشی است. که میلاد امام زمان علیه السلام در امشب، بر شرافت این شب در عالم آفرینش افزوده است.

به صریح آنچه در روایات در این زمینه نقل شده است، بعد از لیالی قدر، مهم‌ترین شب در لیالی و ایام سال به حساب می‌آید. حتی در روایتی داریم که فضیلت امشب بر شب‌های دیگر سال، فضیلت امیر المؤمنین علیه السلام بر بقیه اهل‌بیت پیغمبر اکرم؟ صل؟ است لذا شب بسیار پر اهمیتی است.

اهل سنت در مورد نیمه شعبان قائل به شب بَرات‌اند. قائل به شب تقدیراند. روایات مربوط به اینکه تقدیرات بندگان اعم از عمر یا رزق یا حج (که این سه مورد را در روایات متعدد تصریح کردند) در شب نیمه شعبان برای بندگان نوشته می‌شود و در احادیث مربوط به نیمه شعبان متعدد و فراوان داریم.

محدثین ما همچون مرحوم علامه مجلسی رضوان الله علیه‌‌ در جمع این روایات و روایات متواتر و تصریحات قرآنی، در این مورد که شب قدر، شب نزول قرآن و در ماه مبارک رمضان است متحیر ماندند. هم کثرت روایات شب نیمه شعبان را نمی‌توانند رها کنند و هم صراحت آیات قرآن و روایات لیلة‌القدر در ماه رمضان را نمی‌توانند چشم‌پوشی کنند. لذا جمعی که به ذهنشان رسیده این است که شاید تقدیر این سه بحث در شب نیمه شعبان قرار دارد یعنی رزق، عمر و حج و بقیه تقدیرات در شب قدر یا جمع بهتر اینکه در این شب (نیمه شعبان) تقدیر این سه نکته و دیگر امور نگاشته می‌شود و در شب قدر قطعی و حتمی می‌شود. در هر صورت محدثین بزرگ ما در جمع بین این دو سه روایت تلاش کردند.

پس این شبی که در آن قرار داریم و موظف به احیای آن هستیم، شبی محترم است. شبی مبارک است. شبی مقدس است که ملائکه از آسمان به زمین نازل می‌شوند. ملائکه تا هنگام اذان صبح در رکوع و سجود و قیام و تسبیح و تکبیر و استغفار هستند. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله در همچون شبی، یک‌بار که ایشان در حال استراحت بودند، جبرئیل بر ایشان نازل شد و پیغمبر را به قیام و عبادت در امشب دعوت کرد. لذا باید فضیلت امشب را نگه داشت.

امشب شب استغفار است لذا زبان‌های ما در همچون شبی نباید بیکار باشد. شبی است که به همه وعده‌ی مغفرت گناهان را دادند. به شرط آنکه در امشب، فرد اهل استغفار و طلب مغفرت و توبه از جانب خداوند عز و جل باشد. شب استجابت دعا است هر دعایی را خداوند در امشب مستجاب می‌کند. بنابراین، ما باید در امشب رغبت به دعا کردن داشته باشیم و تا می‌توانیم به تعبیر حضرت زهرا سلام الله علیها (الجار ثم الدار) برای مؤمنین و مؤمنات، برای گرفتاران، برای ملت شیعه در سر تا سر عالم در سرزمین‌هایی که آنها گرفتار دشمن هستند و در صدر همه اینها برای وجود مقدس امام زمان علیه السلام در امشب تا می‌توانیم باید دعا کنیم، چون شب، شب دعا کردن است. شب، شب استجابت دعا است.

امشب شب زیارت سیدالشهدا علیه السلام است که هم برای امشب و هم برای روز نیمه شعبان زیارت سید الشهدا وارد است. بنابراین، در هردو از زیارت ایشان حضرت نباید غفلت کرد. چقدر تاکید بر زیارت امام حسین علیه السلام در شب نیمه شعبان داریم که وقتی راوی به امام عرض می‌کند: من ماه شعبان را در کربلا بودم اما کمی قبل از نیمه شعبان آمدم، حضرت چقدر او را به خاطر این کار ملامتش کردند (که تو نیمه شعبان کربلا نماندی؟) یعنی گفتند: حتی اگر رفتی و نتوانستی نیمه شعبان کربلا را درک کنی شده یک سال آنجا بمان که بتوانی سال بعد نیمه شعبان را در کربلا باشی. لذ است و اقعا جزء عاهایی که امشب از خداوند عز و جل تقاضا می‌کنیم، توفیق زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام به نیابت از امام زمان علیه السلام در شب نیمه شعبان را نیز بخواهیم که خیلی پر فضیلت و پر اهمیت است که امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

۱۲۴ هزار پیغمبر از خداوند تقاضای اذن زیارت امام حسین علیه السلام را می‌گیرند و امشب تا به صبح در فرود و فراز به سوی کربلا هستند و به زیارت آن حضرت می‌شتافند.

به هر صورت انواع عبادات موجود است، نماز، دعا، ذکر که هم در مفاتیح‌الجنان موجود است و هم در کتبی همچون کتاب جناب آقای دکتر اوحدی جمع‌آوری شده و به تفصیل بیان شده است.

اگر روزه‌ی روز نیمه شعبان شما را از خدمات احیای نام اهل‌بیت علیهم السلام باز نمی‌دارد، از آن غفلت نکنید. اهمیت فراوانی دارد. شیعیان اهل‌بیت علیهم السلام به عبادت و به کثرت عبادت باید اولی باشند تا دیگرانی که انتساب به اهل‌بیت علیهم السلام ندارند. در کتاب شریف کافی روایتی را از امام صادق علیه السلام در بخش ایمان و کفر نقل می‌کنند به این مضمون که تو به شرطی شیعه هستی که در شهر تو اَعبَدِ از تو نباید وجود داشته باشد یعنی باید شهره‌ی شهر در عبادت و تقوا باشی. به این می‌گویند شیعه جعفر بن محمد.

اهمیت اعتقاد به ولایت اهل بیت علیهم السلام در مقابل باقی عبادات

لذا ما باید به عبادت و نماز شب و روزه گرفتن و تلاوت قرآن و به احیا و دستوراتی که اهل‌بیت علیهم السلام به ما داده‌اند، رغبت داشته باشیم. باید رغبت ما به انجام این وظائف بیشتر از چیزی باشد که غیر منتصبین به اهل‌بیت علیهم السلام در ظاهر به اینها بیشتر از ما مشغولیت دارند، لیکن چرا عبادات آنها برای ما با اهمیت و با ارزش نیست؟

چون عزیزان توجه داشته باشید اصل عبادت اعتقاد به ولایت اهل‌بیت علیهم السلام است. عبادت به این طریق تحقق پیدا می‌کند.

توجه کنید در داستان شیطان، زمانی که خداوند به شیطان دستور داد که به حضرت آدم سجده کن و شیطان تمرد کرد و از خداوند خواست که این وظیفه را از او سلب کند و در ازای آن برایش یک عبادتی خواهد کرد که زبانزد باشد و مشابه آن را دیگران انجام نداده باشند.

إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ (تفسیر قمی، ج ۱، ص ۴۲)


خداوند عز و جل به او فرمود: عبادت آن چیزی است که من می‌خواهم، نه آن چیزی که تو به عنوان عبادت می‌خواهی. یعنی چه؟ عبادت در مقام مطابعت و پیروی است اگر آن را مطابق با سلیقه خود انجام بدهیم در آن صورت می‌شود هوی و هوس،

نقل کرده‌اند معاویه روزی نماز صبح را چهار رکعت خواند، از او پرسیدند: ای خلیفه چرا چهار رکعت خواندی، نماز صبح که دو رکعت بیشتر نیست؟ گفت: سر حال بودم!

اگر نماز صبح چهار رکعتی معاویه عبادت است، نماز مخالفین اهل‌بیت و منحرفین از ولایت اهل‌بیت علیهم السلام نیز عبادت است. بنابراین عبادت به خم و راست شدن نیست، اشتباه نگیرید عبادت با تسبیح ذکر گفتن نیست به تعبیر روایت عبادت دوره خانه خدا طواف کردن و چرخیدن نیست، چرا؟ چون بسیاری از اینها سنتی است که در جاهلیت به پیروی از دین حنیف حضرت ابراهیم بوده است و بت پرستان آن مکان نیز، این کارها را انجام می‌دادند لیکن خدا را عبادت و بندگی نمی‌کردند عبادت این است که ما به دستور خداوند در مقام پیروی از حجت‌های خدا مطابق با فرمان آنها در برابر خداوند متعال و قبله‌ای که خداوند معین کرده است بایستیم و آن اذکاری را که حجت خداوند به ما تعلیم داده است آن اذکار را ما طبق فرمان حجت خدا تلاوت کنیم در غیر این صورت عبادت نیست. قرآن می‌فرماید:

فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُون‏

پیغمبر، قسم به پروردگارت که اینان ایمان نمی‌آورند و اهل ایمان نیستند مگر اینکه یک کاری را انجام دهند آن کار چیست؟

حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُم‏

مگر اینکه در اختلافات و مشاجراتشان به توی پیغمبر را داور این اختلافات قرار دهند


اگر اختلافات را به توی پیغمبر ارجاع بدهند و در برابرقول تو مطیع و تسلیم باشند در آن صورت خداوند را عبادت کرده‌اند و اهل ایمان هستند ولی اگر قرار بر این باشد که مشاجرات و اختلاف‌هایشان را بخواهند به قول دیگران ارجاع دهند اینان که دیگر تسلیم فرمان پیغمبر نیستند

ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما

توی پیغمبر هم وقتی در اختلافات آنها قضاوت و داوری کردی اینان در قلب‌هایشان نیز احساس مخالفتی نسبت به داوری پیغمبر نداشته باشند.

انسان گاهی اوقات یک حدیثی را می‌خواند فکر می‌کند که این حدیث است یا خیر؟ دل انسان آرام نمی‌گیرد مؤمن کسی است که وقتی این روایت بنا بر ضوابط علمی به معصوم مستند باشد در آن صورت حق مخالفت قلبی را نیز ندارد نه اینکه به زبان جاری نکند ممکن است یک فردی قلبا مخالف باشد ولی ادب و آداب ظاهر را رعایت کند. گفت و گویی از ایمان است، ایمان یک امر قلبی است امر زبانی نیست،. اسلام، امر زبانی است.

قرآن می‌فرماید: اینان به شرطی ایمان آوردند که احساس مخالفت قلبی را هم در دل نسبت به داوری توی پیغمبر نداشته باشند و کاملا در برابر فرمان تو تسلیم بشوند در کتاب الدعای اصول کافی مرحوم شیخ کلینی رضوان الله علیه‌‌، یک روایتی را نقل می‌کند:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ مَنْ قَالَ هَذَا الْقَوْلَ كَانَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ إِذَا قَامَ قَبْلَ أَنْ يَسْتَفْتِحَ الصَّلَاةَ- اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ- بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَيْ صَلَاتِي وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَيْكَ فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لِي بِطَاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِمْ فَإِنَّهَا السَّعَادَةُ وَ اخْتِمْ لِي بِهَا فَ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ* ثُمَّ تُصَلِّي فَإِذَا انْصَرَفْتَ قُلْتَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ عَافِيَةٍ وَ بَلَاءٍ وَ اجْعَلْنِي مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ مَثْوًى وَ مُنْقَلَبٍ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَاهُمْ وَ مَمَاتِي مَمَاتَهُمْ وَ اجْعَلْنِي مَعَهُمْ فِي الْمَوَاطِنِ كُلِّهَا وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ*.(الکافی، ج ۲، ص ۵۴۴، ح ۱)

می‌فرماید: وقتی می‌خواهی رو به قبله بایستی برای ورود به فریضه واجب، قبل از اینکه وارد در فریضه بشوی این دعا را بخوان. این دعا چیست؟

اللَّهُمَ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَیْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

و اقعا عجیب است من دفعه اول که این روایت را در کتاب کافی دیدم حیران شدم، می‌خواهی خداوند را عبادت کنی

اللَّهُمَ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَیْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَيْ صَلَاتِي وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْكَ فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِیهاً فِي الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ

خدایا من از طریق محمد و آل محمد به توی خداوند توجه می‌کنیم نه به صورت مستقیم.

جایگاه واسطه‌خواهی به درگاه خداوند

عرفا می‌گویند: حَدَّثني قلبي عن ربّي! این را ما در دینمان نداریم در دین ما طریقه دین و عبادت و ایمان واسطه دارد این واسطه محمد و آل محمد علیهم السلام است نه در دوران ما بلکه در همه‌ی دوران‌ها از ابتدای تاریخ تا زمان حاضر.

مرحوم صفار در کتاب (بصائر الدرجات) روایتی را نقل می‌کند که هیچ پیامبری به مقام نبوت نرسید و نبوت درباره‌ی او تکمیل نشد مگر اینکه اقرار به محمد و آل محمد علیهم السلام کرد. در روایت داریم اینکه برخی از انبیا مرسل هستند و برخی دیگر نبی هستند و به مقام رسالت نرسیده‌اند، برخی از ملائکه مقرب هستند و برخی دیگر اسمشان در میان ملائکه مقرب نیامده است این تفاوت در ملائکه و انبیا به چه خاطر است؟ فرموده‌اند:

آن کسانی از انبیا مقرب هستند که ایمان برتر و والاتری به پیغمبر و آل او داشته‌اند آن ملائکه‌ای مقرب هستند که ایمان برتری نسبت به محمد و آل محمد علیهم السلام داشته‌اند یعنی آن سِرّی که در فضیلت انبیا بر یکدیگر است

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَیٰ بَعْضٍ (بقره/ ۲۵۳)

انبیا که در یک درجه نیستند مقامات و کمالات آنها با هم متفاوت است، رمز این تفاوت‌ها در چیست؟ در اقرار، نوکری، کوچکی و ایمان به محمد و آل محمد علیهم السلام است.

این سر در انبیا باشد و در ما نباشد؟ این سر در تفاوت ملائکه باشد و در ما نباشد؟ چنین چیزی مگر می‌شود بنابراین بحث محمد و آل محمد علیهم السلام برای دوران ما نیست، مال ۱۴۰۰ سال موجود نیست، از ابتدای تاریخ مسئله به این صورت است حتی در روایات مربوط سجده ملائکه به حضرت آدم داریم به این دلیل آنها مأمور به سجده‌ی به حضرت آدم شدند که نور محمد و آل محمد در جبین و در صلب حضرت آدم جاری و ساری بود یعنی آدم به تنهایی بر خلاف گفته‌ی روشن فکران مسجود ملائکه نبود. آن آدمی مسجود ملائکه بود که پدر رسول‌الله و پدر امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما بود یعنی مسجود واقعی، انوار اهل‌بیت علیهم السلام بودند.

در ترجمه روایت امیرالمؤمنین علیه السلام: هنگامی‌که می‌خواهید نماز بخوانید رو به قبله بایست حال اذان و اقامه را گفتید قبل از اینکه تکبیره الاحرام را بگویی و وارد نماز واجب شوی من از طریق توجه به محمد و آل محمد به واسطه‌ی اینها به تو توجه می‌کنم به واسطه‌ی اینها به تو تقرب می‌جویم آنها را در مقدم نمازم، پیشاپیش نمازم قرار می‌دهم.

یعنی من به آنها سجده می‌کنم؟ خیر یعنی من نحوه‌ی عبادتم را از آنها یاد می‌گیرم. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي. (بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۷۹)

همان‌گونه که می‌بینید من نماز می‌خوانم، نماز بخوانید.

یعنی آن گونه که من نماز می‌خوانم شما هم نماز بخوانید وگرنه دستورات عبادات که در قرآن آمده است بسیار ناچیز است دو رکعت نماز را هم که پر نمی‌کند بقیه‌اش سنت رسول‌الله صلی الله علیه و آله است، سنت اهل‌بیت علیهم السلام است من آنها را پیشاپیش نماز خود قرار می‌دهم یعنی در نحوه‌ی عبادت کردن پا جای پای آنها می‌گذارم این عبادت است، این بندگی خدا عز و جل است بنابراین توجه داشته باشید نماز ستون دین است بلا شک، ولی ستون نماز ولایت صاحب‌الزمان است.

بی‌ارزش بودن اعمال کسانی که ولایت اهل بیت علیهم السلام را ندارند

از مرحوم آیت‌الله خوانساری رضوان الله علیه‌‌ سوال کرده بودند، حکم شرعی پرسیده بودند:

(أشهد أن علي ولي‌الله) جزء اذان و اقامه هست؟ ایشان فرموده بودند: به جای اینکه جواب فقهی به این سوال شرعی بدهند جواب اعتقادی و کلامی به این سوال داده بودند. گفته بودند: که اذان و اقامه و نماز جزء (أشهد أن علي ولي‌الله) است یعنی چه؟ یعنی نماز تو به ولایت امیرالمؤمنین مقرب می‌شود، مقبول می‌شود و پذیرفته می‌شود در غیر این صورت نماز، نخواهد. بود روزه به ولایت اهل‌بیت علیهم السلام روزه می‌شود در غیر این صورت گرسنگی است، حج به ولایت اهل‌بیت علیهم السلام حج می‌شود در غیر این صورت چرخیدن جاهلانه به دور خانه‌ی خداوند است.

مرحوم صدوق در کتاب (عقاب الاعمال) روایتی را نقل می‌کند که بدن انسان را می‌لرزاند، امام فرمودند:

إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُبَالِي صَامَ أَمْ صَلَّی زَنَی أَمْ سَرَقَ إِنَّهُ فِي النَّارِ إِنَّهُ فِي النَّارِ. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ج ۱، ص ۲۰۱)

آن کسی که در مقام دشمنی با ما اهل‌بیت و مخالفت با ولایت ما قرار می‌گیرد یعنی بعد از اینکه بر او اتمام حجت شد بر حق الصواب پای می‌گذارد و حق الصواب را می‌پوشاند برایش مساوی است که بخواهد نماز بخواند یا زنا کند فرقی با همدیگر ندارد یعنی نمازش، او را مقرب نمی‌کند، او را جلو نمی‌برد و در نهایت او را بالا نمی‌برد.

عبادت اولیه و ثانویه

بنابراین امشب که شب عبادت است عبادت ثانوی استغفار کردن است، عبادت اولیه زیارت امام حسین علیه السلام است، عبادت ثانوی ذکر گفتن است، نماز جناب جعفر طیار است، عبادت اولیه زیارت حضرت امام زمان علیه السلام است پس عزیزان، ما این نسبت را در همه‌ی اعمالمان باید نگه داریم این نکته را در همه‌ی اعمالمان متوجه و متذکر بشویم که رمز ایمان ما، ولایت امام زمان علیه الصلاه و السلام است. قرآن می‌فرماید:

قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِي قُلُوبِکُمْ (حجرات/ ۱۴)

اعراب ادعا کردند که ما ایمان آوردیم به آنها پاسخ بده که شما ایمان نیاوردید ولی می‌توانید ادعا کنید که مسلمان شدید چرا؟ چون اسلام به اقرار زبانی است ولو از سر نفاق باشد، ولو به خاطر طمع باشد، ولو به خاطر ترس باشد اقرار زبانی است. پسر نا مسلمان می‌خواهد با دختر مسلمان ازدواج کند پدر و مادر دختر می‌گویند باید مسلمان باشی آن پسر هم به طمع ازدواج با دختر شهادتین می‌گوید، ازدواج درست است و مشکلی ندارد.

شما ایمان ندارید ولی مانعی ندارد که ادعای اسلام کنید چرا؟ چون هنور ایمان در قلب شما وارد نشده است ایمان یک امر قلبی است اسلام یک اقرار زبانی است آن چیزی را که مسلمان به زبان می‌گوید مؤمن در قلبش این حقایق جاری و متنقش است.

بنابراین لوازم ایمان بعد از شهادتین عبارت است از: ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام است که بدون آن ایمان برای کسی تحقق پیدا نمی‌کند.

معنای سعادت

الان ۱۱۸۰ سال است بیشتر از این مقدار، که در زیر این آسمان ایمان معنایی جز صاحب الزمانی بودن ندارد اگر می‌خواهید مؤمن را در این زمانه بشناسید، اگر می‌خواهید اهل بهشت را بشناسید، ببینید چه کسانی دم از امام زمان می‌زنند، چه کسانی منتظر ظهور صاحب‌الزمان هستند، چه کسانی قلبشان با امام زمان پیوند خورده است، چه کسانی اسم صاحب‌الزمان از دهان‌هایشان نمی‌افتد، آنها اهل بهشت هستند، آنها سعادتمند هستند.

در ادامه همان دعای امیرالمؤمنین که تا آخر تلاوت نکردم می‌فرماید: «فَإِنَّهَا السَّعَادَةُ وَ اخْتِمْ لِي بِهَا» مرگ با ولایت اهل‌بیت علیهم السلام، این سعادت است خدایا زندگی من را با این ایمان خاتمه بده. سعادتمند صاحب الزمانی‌ها هستند.

صراط مستقیم

شما در نمازهای روزانه، روزی ده بار می‌گویید: اهدنا الصراط المستقیم

من از شما سوال می‌پرسم به هر ملاکی که بخواهید حرف بزنید به هر ملاکی. آیا صراط المستقیم معنایی جز امام زمان علیه السلام در زمان حاضر دارد؟ به هر ملاکی که می‌خواهید بگویید. بنابراین (اهدنا الصراط المستقیم) یعنی خدایا من امام زمانی باشم، خدایا من محب صاحب‌الزمان باشم، من متولی امام زمان باشم، من نوکر امام زمان باشم این است معنی (اهدنا الصراط المستقیم).

و الله معنی دیگری جز این ندارد و غیر از این کسی نمی‌تواند این آیه را در این روزگار معنا کند پس ملاک ایمان، توجه به امام زمان علیه السلام است ملاک ایمان، خدمت‌گزاری به آستان مقدس امام زمان علیه السلام است به این جهت، شرط شناخت مؤمن در روزگار حاضر این مسئله است در کتاب کافی، روایتی را نقل می‌کند:

از حضرت باقر علیه السلام منقول است که ملاک ایمان چیست؟ ادنی درجه ایمان چیست؟ امام بعد از اینکه می‌فرمایند که ملاک ایمان این است که: به خداوند معتقد باشیم، به پیغمبر معتقد باشیم، به اوصیای پیغمبر معتقد باشیم به اینها اکتفا نمی‌کند می‌فرمایند به امام زمانت نیز باید معتقد باشی در حالیکه اعتقاد به اوصیاء پیغمبر در دل آن اعتقاد به امام زمان نهفته است ولی حضرت دارند تاکید می‌کنند که باید به امام زمان علیه السلام معتقد باشیم.

مرگ جاهلی

مرحوم نعمانی رضوان الله علیه‌‌ در کتاب الغیبة روایتی را به سه سند نقل کرده است بنابراین این یک روایت نیست سه روایت است.

… عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ يَتَوَالَى عَلِيّاً وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ كُلَّ شَيْءٍ يَقُولُ إِلَّا أَنَّهُ يَقُولُ إِنَّهُمْ قَدِ اخْتَلَفُوا بَيْنَهُمْ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الْقَادَةُ فَلَسْتُ أَدْرِي أَيُّهُمُ الْإِمَامُ فَإِذَا اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ أَخَذْتُ بِقَوْلِهِ وَ قَدْ عَرَفْتُ أَنَّ الْأَمْرَ فِيهِمْ قَالَ إِنْ مَاتَ هَذَا عَلَى ذَلِكَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ثُمَّ قَالَ لِلْقُرْآنِ تَأْوِيلٌ يَجْرِي كَمَا يَجْرِي اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ كَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ فَإِذَا جَاءَ تَأْوِيلُ شَيْءٍ مِنْهُ وَقَعَ فَمِنْهُ مَا قَدْ جَاءَ وَ مِنْهُ مَا لَمْ يَجِئْ. (الغیبة، ص ۱۳۴)

راوی می‌گوید من یک دوستی در شهرمان دارم که او به شما اهل‌بیت معتقد است متبری از دشمنان شما است می‌گوید حق در این خانه است و از این خانه بیرون نرفته است و بیرون هم نخواهد رفت می‌گوید بعد از فوت پدر شما یعنی امام سجاد علیه السلام نمی‌دانم حجت خدا چه کسی است بالاخره یکی از اهل آن خانه است یک کسی است که دیگران بر پیشوایی و امامت او اجماع کنند من هم به امامت او معتقد هستم این دوست ما با این اعتقادات از دنیا رفت، وضعیت او چگونه است؟ امام می‌فرمایند: «إِنْ مَاتَ هَذَا عَلَی ذَلِكَ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»

به توحید و نبوت معتقد است، به تولی معتقد است، به تبری معتقد است، به امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین، امام سجاد معتقد است در مورد امام آخر، امام زمان خودش مردد است نمی‌داند، تحقیق نکرده است در حالی که امکان تحقیق و تجسس را داشته است این در تقدیر جمله هست امکان تفحص و تحقیق در این زمینه داشته است و انجام نداده است می‌فرمایند: إِنْ مَاتَ هَذَا عَلَی ذَلِكَ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً.

انسان از این حدیث به خود می‌لرزد.

جناب حمیری شاعر بزرگ اهل‌بیت کسی است که در روزگار عمرش یک شعر در مدح و رسای غیر اهل‌بیت علیهم السلام نگفته است در آن روزگاری که افراد برای جلب دنیا به سوی خود در شان خلفا شعر می‌گفتند، مبالغه‌گویی می‌کردند، گزافه‌گویی می‌کردند و دنیای خویش را آباد می‌کردند او یک شعر را هم در مدح غیر اهل‌بیت نگفت. شنید که حضرت امام صادق علیه السلام در جایی گفته‌اند: که حمیری کافر است خیلی اندوهگین شد، خیلی ناراحت شد. سریع در محضر امام صادق علیه السلام حاضر شد و گفت فلان شخص گفته است شما در مورد من فرمودید که حمیری کافر است درست است؟ گفت بله من گفته‌ام. خیلی متعجب شد و گفت من که جانم را به خاطر شما به خطر انداخته‌ام من که جز در مدح و رسای آباء شما شعر نگفته‌ام من کافر هستم؟ حضرت فرمودند:

قَالَ وَ مَا یَنْفَعُكَ ذَاكَ وَ أَنْتَ کَافِرٌ بِحُجَّةِ الدَّهْرِ وَ الزَّمَان (بحارلانوار، ج ۴۷، ص ۳۲۰، ح ۱۱)

اینهایی که می‌گویی خدماتی که نام بردی هیچ‌کدام به درد تو نمی‌خورد.

حمیری کیسانی مذهب بود یعنی بعد از سیدالشهدا علیه السلام، امام چهارم را محمد حنفیه پسر ارشد امیرالمؤمنین علیه السلام می‌دانست. منکر امامت حضرت سجاد، حضرت باقر و حضرت صاق علیهم السلام بود البته در خانه اهل‌بیت علیهم السلام رفت و امد داشت و با آنان انس داشت اما به امامت آنها اعتقاد نداشت.

فرمودند هیچ‌کدام از مواردی که می‌گوئی خودت را به خطر انداختی و خدمت کردی چون به امام زمانت اعتقاد نداری. مضمون کلام حضرت این است که تو بی‌خبر و جاهل نیستی و مطلع و اهل علم هستی. این غفلت را خدا از تو نمی‌پذیرد. بعد امام صادق علیه السلام دست او را گرفتند و سر قبر محمد حنفیه بردند، او را زنده کردند و اذعان به امامت حضرت صادق علیه السلام کرد که در آنجا از اعتقاد سابق خود برگشت و شیعه امامی شد و آن قصیده مشهور خود در مورد امامت امام صادق علیه السلام را سرود.

رمز ایمان، توجه به امام عصر علیه السلام

به هر صورت رمز ایمان ما در زمان حاضر توجه و توسل به ساحت مقدس امام زمان علیه السلام است بنابراین همه ادعیه، دعای کمیل، اذکار، عبادات، نماز شب، نماز جعفر طیار، استغفار و هر آنچه در کتب دعا فرموده‌اند که همه حق و حقیقت و ثواب است، مقدم بر همه اینها و شرط عبادت بودن این اذکار و عباردات، توجه به امام زمان علیه السلام، ایمان و ایقان و اعتقاد به آن حضرت و ولایت و انتظار ظهور آن حضرت است. هرچه انسان در این زمینه قوی‌تر باشد معرفت و یقین او بالاتر باشد در آن صورت درجه‌ی ایمان او در این باب برتر و بالاتر خواهد بود پس همه توجه داشته باشیم اعتقاد به ظهور صاحب‌الزمان علیه السلام، چیز پیش پا افتاده‌ای است که ایمان حساب نمی‌شود که سنی‌ها هم این اعتقاد دارند و چیزی حدود ۲۵۰ کتاب مستقل دانشمندان سنی و حنفی و شافعی و مالکی و وهابی و حنبلی در اثبات ظهور حضرت مهدی علیه السلام تألیف کرده‌اند.

شیخ قطری یاوه‌ای علیه امام زمان علیه السلام گفت و رساله‌ای نوشت با عنوان «لا مهدي ينتظر بعد الرسول محمد خير البشر» که علمای سعودی غوغا کردند. عبدالمحسن عباد استاد دانشگاه عبدالعزیز سعودی دانشمند معاصر وهابی است که علی‌القاعده هنوز باید زنده باشد، کتابی نوشت در رد رساله این شیخ قطری و در اثبات ظهور حضرت مهدی علیه السلام از قرآن و صحاح سته که خیلی زیبا بود و به جز چند لگدی که به شیعه در کتابش زده، الحق و الانصاف این کتاب در اثبات مهدویت کتاب عالی ای است که نویسنده آن وهابی است!

اعتقاد به ظهور امام زمان علیه السلام که شأنی نیست، چیزی که شیعه و سنت در اعتقاد به آن شریک باشند که شأن و هنری نیست! مگه هنر است که ما و وهابی در یک پایه بنشینیم؟ منزلتی ندارد. اعتقاد به اینکه امام زمان علیه السلام، حجت حی خدا و واسطه زمین و آسمان و رمز ایمان و رمز قبول اعمال و نجات و سعادت است آن اعتقاد شیعه است.

توسل به آن حضرت، پیوند با آن حضرت رمز تشیع است وگرنه در اصل اعتقاد به مهدویت اهل سنت هم شریک هستند. جامی اشعاری در مدح امام زمان علیه السلام دارد، شاعر کردستانی ایرانی، خالد نقش‌بندی قصیده‌ای در مدح ائمه علیهم السلام دارد که بند آخر آن در وصف امام زمان علیه السلام است پس اعتقاد به این مقدار تشیع نیست و سنی‌ها با ما در امامت و ولایت اختلاف دارند و در مهدویت به جز آن اصل اسلسی حجیت حضرت، عموما اعتقادمان شبیه هم است لذا ما باید رمز تشیع را در اعتقاد به امام زمان علیه السلام دنبال کنیم. متوسل و متوجه به آن حضرت باشیم.

ارتباط معنوی با امام زمان علیه السلام و دعای برای ایشان

حضرت رضا علیه السلام در سال ۲۰۱ و ۲۰۲ و قبل از شهادت در مرو (پایتخت حکومت مأمون) ساکن بودند، شیعیان آن زمان قم و ری و آذربایجان چگونه در حالی که ارتباط حضوری با حضرت نداشتند با ایشان در ارتباط بودند؟ همان ارتباط را به نحو قوی‌تر و مشخص‌تر با امام زمان علیه السلام می‌توانیم داشته باشیم پس باید پیوند قلبی با آن حضرت را مستحکم کرد و باید امام زمان علیه السلام در زندگانی ما وارد شود، در زندگی روزمره‌ی ما وارد شود، نام مقدس آن حضرت از زبان ما نیافتد و دعای بر آن حضرت مقدم بر همه دعاهای ما قرار بگیرد.

مرحوم آیه الله خوئی در سال ۱۳۵۸ به یکی از علما فرموده بودند من پنجاه سال است در قنوت نمازم دعای اللهم کن لولیک را رها نکردم و این حرف را کسی می‌زند که محدث، شیخ الفقها و فقیه بوده است. ایشان بلد نبود بگوید ربنا اتنا فی الدنیا حسنه یا ربنا لا تزغ قلوبنا؟ نمی‌خواهیم شأن این دعاها را پائین بیاوریم اما این نکته مهمی است که چیزی ایشان در این مرتبه را به ترجیح دعای بر فرج حضرت بر بقیه ادعیه در قنوت نمازش وا می‌دارد و آن چپزی جز زمر ولایت و اولویت دادن به امام زمان علیه السلام در همه امور و عبادات نیست لذ است ما باید این نکاته را آویزه گوش خود کرده و بر این طریقه زندگی کنیم و نسل بعدی خود را نیز به همین طریقه حرکت دهیم.

ابن ابی الحدید در شرح نهج‌البلاغه جلد بیستم نقل می‌کند بعد از شرح کلمات قصاری که مرحوم سید رضی جمع‌آوری کرده است، می‌گوید که حیفم می‌آید که این کار را نکنم و هزار کلمه قصار دیگری از حضرت که سید رضی نیاورده است را نقل می‌کند و این بخشف پایان‌بخش شرح نهج‌البلاغه است. یکی از آن هزار تا این است:

روزی امیرالمؤمنین علیه السلام از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله تقاضا کردند که برای من دعا کنید حضرت فرمودند:

اللهم بحق علي عندك اغفر لعلي

حضرت فرمودند: این چه دعایی است؟ پاسخ دادند: من دیدم در نزد خداوند عز و جل محبوب‌تر از علی بن ابی‌طالب وجود ندارد پس خدا را به آن حضرت قسم دادم.

در زیر این آسمان محبوب‌تر از صاحب‌الزمان علیه السلام وجود ندارد لذ است ما باید در دعاهایمان ایشان را مقدم بر همه قرار بدهیم.

خدایا به حق آقا امام زمان علیه السلام قلب مطهر رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا صلوات الله علیهم را به مژده ظهور آن حضرت شا بگردان.

خدایا صاحب‌الزمان علیه السلام و محبین ایشان در همه بلاد اسلامی را از شر دشمنانشان محفوظ بدار.

خدایا قبر مطهر ائمه اطهار علیهم السلام را از دسترس دمشنان اهل‌بیت محفوظ بدار

خدایا دعای خیر امام زمان علیه السلام را در چنین شبی نصیب حال این جمع و همه شیعیان و دلدادگان آن حضرت بگردان

گناهان ما به حق صاحب‌الزمان علیه السلام ببخش و بیامرز.